صدرا صدرا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

هدیه آسمانی

اسفند90

1390/12/28 12:37
نویسنده : مامان مهدیه
702 بازدید
اشتراک گذاری

من یه مامان بدم،خودم میدونم!!چون بهت قول میدم زود زود بهت سر بزنم اما انقدر شلوغم میرم یه ماه دیگه میام.اما تو یه پسر خوبی،منو میبخشی مییدووووننم.عشق منی

صدرا جونم امروز 28/12/90،امسالم تموم شد سال خیلی خوبی بود،کلی اتفاقای خوب  افتاد،ایشالا سال 91 هم همینطور باشه.صدرا جونم شما یک سال بزرگتر شدی،اما هنوز نمیتونی یه جمله درست حسابی بگی،ناراحت نشی هااااا اما خیلی تنبلی.برات کارت خریدم تا کلمه هارو با هات کار کنم مثلا بهت میگم بگو قاشق،میگی دادوق،میگم چنگال میگی دندال،میگم جوراب میگی جودی،میگم یوز پلنگ منو نگاه میکنیقلب،کلی از دستت میخندم.اما تا دلت بخواد شیطون شدی.چند روز پیش با خاله منیره بردمت آرایشگاه اما انقدر گریه کردی که از حال رفتی،من بغلت کردم خاله سرتو نگه داشت یه خانومه هم پاهاتو تا تونستیم موهاتو کوتاه کنیم،تازه چند شب پیش هم رفتیم برات کفش بخریم تو تو پاساژ میدوییدی من وبابا ومهسا ومامانی هم پشت سرت تا یه کفش پات کنم،اخرم بردمت تو یه مغازه اسباب بازی تا تونستم کفشو پات کنم،دیروزم بقیه خریداتو کردم ،دقیقا کل پاساژودنبالت دویدم.من از این کارات که خسته نمیشم،بیشتر عاشقت میشم.ماچ

اما بگم از 4شنبه سوری که بابا محسن برات کلی سیگارت وآبشارو بمبو دینامیت خریده بود،فکر کرده بود که الان خودت همه رو منفجر میکنی،اما تو انقدر ترسیده بودی وقت تمامکه بچه خوب خنثیسال شناخته شدی، عزیزمی تا بهت میگفتیم سیگارت میگفتی مامان ،نه نه نه نهبامن حرف نزنبامن حرف نزن

الان هم داریم حاضر میشیم برای مسافرت،مامانی اینا امروز صبح رفتن مشهد،چون مهسا برا دانشگاه نظر کرده بود که اگه چیزی که میخواد بشه امسال برن مشهد،ما هم امشب حرکت میکنیم تا چند روز بریم مشهد بعدم میریم شمال،امیدوارم پسر خوبی باشیماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)